مینا دختری که از کودکی با محبت های بی دریغ مادر بزرگش قد کشید و بزرگ شد ….
پدرش تک پسر بود برای همین مادر بزرگ نوه های پسریش رو بی چشم داشت دوست داشت ..
با اینکه مادرش رو کنار خودش داشت ولی فرسنگ ها ازش دور بود چون مادرش محبت کلامی و لمسی نداشت ….این دختر خیلی زیبا و متین بود برای همین بیشتر فامیل خواهانش بودند …اما یهو ورق برگشتو همه چیز عوض شد..!!
مینا توی یک مهمانی به چشم ، زنی رو دید که زانو به زانوی پدرش نشسته بود زن متآهلی که بارها توی خونه شون دیده بود حالا دور از چشم شوهرش کنار پدرش نشسته بود …….
اما این ماجرا کم کم دهن به دهن چرخید و گناه پدر دامن زندگی دخترش رو هم گرفت …..
برای مطالعه این سرگذشت واقعی به وب سایت رمان یاب مراجعه فرمائید.
test (خریدار محصول) –
رمان خیلی احساسی بود و قلم نویسنده بسیار شیوا و دلنشین بود . سپاسگزارم
نویسنده رمان –
ممنون از بیان نظرتان و خوشحالم که از مطالعه این رمان رضایت داشتید